چرا چشم ها، آغوش ها، پارک ها، نیمکت ها، کافه ها، فنجانها پر از خاطره اند ؟
زیرا ما موجوداتی هستیم که خود را هزار تکه کرده ایم، هر تکه را جایی گذاشته ایم و حالا سایه وار به دنبالِ خودمان در چشمی، آغوشی ، نیمکتی، کافه ای، فنجانِ قهوهای میگردیم.
حالا می فهمی دردِ گم شدن انقدر کشنده نیست که هراسِ پیدا نشدن
نیکی فیروزکوهی
از مجموعه ی در خانه ی ما عشق کجا ضیافت داشت؟
پ ن: در خانه ی ما هم
هراس پیدا نشدن!!!
فوق العاده بود
همــه چــیـز بــا تــو شــروع شــد !
امــــا ...
هــیـچ چــیـز بــدون تــــو ...
...
تـمــام نـمـی شـــود
حـــتـی ...
هــمـیـن دلــتـنـگــی هــای مـــن
زندگی مرا بارها و بارها در هم کوبیده است...
اما صدای شکستنم را کسی نخواهد شنید...
این منم؛
"قهرمان خودم"....!!!!
عااااشقتم