چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you
چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you

هذیان گویی

 

 

آرامم...

اما وقتی این تفکرات باکره گی ذهنم را می گیرد
احساس می کنم حرمت این حرم نجس شده
هر چند ذهنم ارضا شده باشد
.
.
.
پر از ابهام است
جائیکه دستت را دراز کنی
به دیوار های اطرافش میرسی
اما
آدمهایش به مفیاس سال نوری از هم فاصله دارند
امشب
هذیانهایم
را
بالا
آورده ام
.
.
.
شیدا 
 

کما

 

 

 
از دنیا که خسته شدم
شکوه هایم زیاد شد
و
امید هایم بی اعتبار
خود را رها کردم
در خلسه ای از نیستی
فارغ از این هستی بیمار
تا سرزمین مرگ..

اینجا تنها منم
پر از تنهایی دهشت باری که تمام عمر در جستجویش بودم
بی هیچ همهمه ای
بی هیچ دیواری برای مرز بودن
و
بی هیچ حتی تنفسی برای زنده ماندن
اکنون من اینجایم
بدون عشق بدون نفرت
بدون خوبی بدون بدی
بدون حرف بدون شنیدن

 

 اینجا آرام آرام در خودم ته نشین میشوم
شناور بین بودن و نبودن
جدالی سخت آغاز شده است
بین نفس ها ... و تپش های قلبم
و
چه مایوسانه قلبم همچنان که به چشمان دخترم خیره گشته
آهنگ زندگی را می نوازد
اما
حرارت زهر آلود تنفس ها
با نفرتی از هستی دون پرور
مرا به سرزمین ابدی ام فرا میخواند
من
اینجا
بین
رفتن
و
باز گشتن
مانده ام
.
.
.
برایم
دعا
کنید 
 

 

 

شیدا 

۴/۴/۹۱ 

عزیزی در کماست برایش دعا کنید