انکارم کن
حقیقت تلخ بودنم را انکار کن
بی ترانه بودنم
بی عشق بودنم
بی لبخند
بی رویا
بی خیال بودنم
بی خیال تو
بی خیالِ تقویمهای کهنه
وعدههای دروغی
روزهای آمده
بی خیالِ قرارهای نیامده
بی خیالِ مرگ
خاطراتِ جعلی
خاطرات مضحک
بی خیالِ خاطراتِ یک مرده
انکارم کن
حقیقت تلخِ بی باوری
هنوز زنده ام
هنوز زنده ای
برایِ همیشه رفته ام
برایِ همیشه بی منی
انکارم کن
انکارت کرده ام
نیکی فیروزکوهی
بی تردید جهان از چشم هایم خواهد افتاد
اگر تو را در آغوش نگاهم جا ندهد
بی تردید زندگی به انتهای بودنش می رسد
اگر عطر موهایت را هر صبح نفس نکشم
بی تردید آرامشم به باد می رود
اگر دستانت را در دست نگرفته باشم
و
بی شک
تمام خاطرات بودنت در حقیقت تلخ نبودت
آوار می شود بر تمام روزگار مادرانه ام ...
شیدا
93/7/1
پ ن : خاطره یی مثل یکی از همین روزها
مثل روز اول مهر هر سال...
روزی که مثل هر سال تکرار نشد و فقط خاطره یی موندگار شد برای دلتنگی های کشنده...