تمام شهرخیس است از خاطرات باران خورده ی عاشقان مهجور
صدای بلند دوره گرد خیابانها
حس به خواب رفته ی زمان های دور را بیدار می کند...
اینکه روزی رفتی که باز گردی
تا شعر و احساس را با هم بخوانیم
برگردی تا تمام باران ها را بی چتر برویم
باز گردی تا من نجوای شاعرانه های تو باشم
و من امروز تنها کنار پنجره
از پشت شیشه به تمام بارانهای شهر
و آدم های بی چتر می نگرم ...
پ ن : جای خالی یک احساس ...
92/12/17
شیدا