بچه گیهای ما پر می شود از آدم بزرگهایی که فکر
میکنند و فکر میکنیم الگویِ ما هستند.
در بزرگسالی دلمان برایِ خودمان ، برایِ ساده
دلی ها ،برای مغزهای کوچکمان میگیرد...
آدمهایی میشویم پر از تردید ،پر از سوالهای
بی جواب ، پر از نگرانی برای راهی که تا نیمه آمده ایم و نفهمیدیم چرا ...
صادقانه گفت باشم، از هیچ چیز بیش از این نمیترسم که خواسته یا ناخواسته
الگوی کسی باشم.
برای من روزِ قیامت ، روزی ست که فرزندم اعتراض کند چرا آنچه وانمود کردم
، نیستم .
برای من روزِ قیامت روزی است که باید اعتراف کنم هرگز ندانستم چگونه باید
باشم یا چه میخواهم باشم.
... چرا که الگوهای من بسیار کوچک بوده اند
.
.
فیروزکوهی
پ ن : در خانه ی ما هم ...
دلمان میسوزد...