همیشه یک پای رفتنم لنگ بوده است
به گذشته که نگاه می کنم
می فهمم خیلی پیش تر ازین ها باید دلم را بر می داشتم و می رفتم
و تو همیشه با استدلال های منطقی ات
تمام معادلات احساسم را بر هم میزدی
رفتم تا به تو ثابت کنم
که در تعریف عشق منطق هیچ دوتایی چهار نمی شود
تمام قانون های ارشمیدوس را هم که از حفظ باشی
باید بدانی چیز هایی هست که ثابت نمی شوند
ولی همیشه وجود دارند
...
قرارمان باشد
شصت سالگی
زیر آسمان همین شهر
زمانی که تنها دلیل عقلانی رابطه ی من و تو
برای عشق بی حسابش جشن می گیرد
روزی که شاید رفتن غیر منطقی ام را فهمیده باشی
پای رفتنم دیگر لنگ نیست
و احساسم را که هیچ گاه درکش نکردی
محکم تر و استوار تر است
از تمام قانون های به اثبات رسیده ی تو
پای رفتنم دیگر لنگ نیست....
شیدا
92/8/7
پ ن : در آستانه ی 36 سا لگی , این همه نیرو از شیدا بعیده ....
خودتو غافلگیر کردی شیدا
تووووووو می تووووونی
اگه نتونم مال وقتیه که راه دیگه ای هست ,وقتی هیچ راهی نیست فقط باید بگی. من می تونم ...
بچه که بودیم میدانستیم هر وقت گم شدیم باید سر جایمان بمانیم تا پیدایمان کنند …
مدت هاست ایستاده ام کسی مرا پیدا نمیکند !!!
من مدت هاست خودم را گم کرده ام ....
ممنون از حضورت
سالها پیش که صدا بود و آسمانی روشن چشمان زیبایت را باز کردی و اکنون هر بار که پلک میزنی وجودم را لبریز از عشق و آرامش میکنی تولدت مبارک عزیز دلم
مرسی عزیزم
چه خوبه که تو هستی...
روشن ترین ستاره شب در چشمان توست وقتی که میخندی.. ای اسوه عشق و محبت
... طلوع زیبای زندگیت بی غروب باد تولدت مبارک عزیزم
فدات شم
روزی که به دنیا آمدی هرگز نمیدانستی زمانی خواهد رسید که آرامش بخش روح و روان کسی میشوی که با بودن تو دنیا برایش زیباتر است بهانه زندگیم تولدت مبارک گلم
با تو همه چیز زیباست و ارام و دوست داشتنی...
من فریاد خفته ی زمانم ...
که در برهوت تاریخ رها شده ام...
همه را در می نوردم...
تا به تو برسم
به توو
به تووو
به توووو
و شک نکن
که من
می توانم...