چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you
چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you

مارمولک ها هم غصه می خورند


 

محبوب نه به میل خود آمده بود و نه به میل خود رفته بود.بعد به یاد مارمولک ها افتاده بود که به میل خود میدوند و می ایستند. بعد خواسته بود بداند که مارمولک ها هم غصه می خورند یا نه ... بعد آرزو کرده بود که مارمولک می بود و خود می دید که مارمولک ها غصه می خورند یا نه. و هر کسی را که دلش می خواست سیر تماشا می کرد.ناگهان به گیتی بانو گفت: "هیچ عاشق شده ای ؟"

_تا دلت بخواهد. همه عاشق می شوند.مارمولک ها هم عاشق می شوند. منتها عشق در پوست خود پنهان است و از حصار پوست آسان رها نمی شود . گاهی تا آخر عمر اسیر می ماند. متاسفانه عشق پوست دیگری هم دارد که دباغش و مالک الرقابش دیگران هستند . اما سخت ترین عشق ها عشقی ست که ریشه ای بدون پیوند مستقیم با عشق دارد. بعد گیتی بانو برای گلبدن از تجربه های خودش تعریف کرد .گیتی بانو گفت , مثلا بعد از ظهر روزی طولانی احساس می کنی که روز به هیچ قیمتی هوای تمام شدن ندارد. می فرستی دنبال دوستی ,خبر می آورند که در رفته است به توس و یا در خانه نبوده است. می روی توی باغ تا خودت را با درخت ها و پرندگان سر گرم کنی. اما احساس میکنی درخت ها و پرندگان مثل همیشه با نگاهت آشنا نیستند . بر می گردی به اتاقت. اتفاقا دایه ات هم در سرای نیست . کافیست که چند خدمتکار جدید نیز بر سر راهت قرار بگیرند و بالاتر از همه مادرت سینه پهلو کرده باشد و حتی حوصله نداشته باشد نگاهت بکند. ناگهان احساس می کنی که چیزی را که مدت هاست گم کرده ای یافته ای .

تنهایی گم شده. نبودن حتی دست آویزی برای ناز کردن و ناز فروختن و یا نیافتن خریدار. کشف ناگهانی و غیر مترقبه تازه متوجهت می کند که تنهایی ات چیز تازه ای نیست.بلکه کشف آن تازه است. ناگهان احساس می کنی دلخوشی هایت هم چندان مرغوب نبوده اند و رغبتت به آنها از سر ناچاری بوده است .

اصلا از ناچاری زندگی کرده ای. امروز و فردا کرده ای . حالا کافیست که توفانی هم برخیزد ... دیگر آماده ای که عاشق هرکسی که فکر می کنی ابرویش کمانی است بشوی. در حالی که این عشق نیست. این رفع خستگی از رنج گمشده ای ست که روی دستت و قلبت سنگینی می کند...

 

مارمولک ها هم غصه می خورند_پرویز رجبی


نظرات 6 + ارسال نظر
پسر دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 06:59 ب.ظ http://iamman.blogfa.com

هوا گرم هست
من گرم تر از هوا
نه من داغم که هوا گرم هست
فقط یک حوا داغی آدم را می فهمد

علیرضا کوچولو دوشنبه 14 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 08:08 ب.ظ http://alirezanoori.niniweblog.com

سلام خاله شیدا
من به کمکتون احتیاج دارم.
من در جشنوارۀ تابستانی نی نی وبلاگ شرکت کردم و شما می تونید بهم کمک کنید.
کافیه با موبایلتون 179 را به 20008080200 پیامک کنید و بهم رای بدید.
خواهش می کنم این کمک و بهم بکنید.
اگه می دونستید پیامک شما چقدر برام ارزشمنده همین الان رای می دادید.
برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگم سر بزنید.
از این که لطفتون رو دریغ نمی کنید سپاسگزارم.
سهم شما: دعای خیر مادرم در این ماه عزیز

ahameli چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ http://www.chardah.mihanblog.com

رفع خستگی از رنج گمشده ..............
عجب تعبیر معرکه ای !

دقبقا

[ بدون نام ] چهارشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 03:22 ب.ظ

"بفرما گوشتت را بخور"
دیگران گفته اند و می گویند
تو چه می گویی!؟
ممنون میشم از نظر شما
www.chardah.mihanblog.com
یا علی

سرباز جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:15 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

چه نثر قشنگی داشت. مشتاق شدم همه اش رو بخونم...
ممنون که به وبلاگم سر زدی.
موفق باشی...

نوشته های خوبی داری. شما هم موفق باشین .

سرباز جمعه 18 مرداد‌ماه سال 1392 ساعت 12:20 ب.ظ http://mylifedays.blogsky.com

راستی لینکتون کردم...

و همچنین :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد