چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you
چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you

رفیق

رفیق
پای درد دلم اگر بنشینی
کاسه صبرت لبریز
کاغذ حوصله ات مچاله
و گوش های دلت زنگ می زند
اگر که آمده ای
تنها جایی برای دمی نشستن
پیدا کرده باشی
و گرد خستگی ات را بتکانی بر دلم
و بروی

اینجا
هر طرف که بنگری باد و باران است
باران خورده دوام می آورد
رگبار اینجا را شاید

و من
با چتر آمده را دوست نمی دارم

برای من نه چراغ بیاور
و نه دریچه ای حتی
غبار اینجا را
بی دریچه دوست تر دارم

برای من شانه هایت
و برای دلت دستمالی بیاور
اگرخط خطی هایم
خوانا باشند برایت
احتمال گریستنمان بسیار است

نظرات 1 + ارسال نظر
صهبانا یکشنبه 27 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 07:33 ب.ظ http://sahbana.vastblog.com

سلام
بسیار زیبا و توانا می نویسید ...
از شما بی نهایت سپاسگزارم .
این متن ناقابل را به پاس زیبایی کلامتان به شما تقدیم می کنم ...

کاش من یک لحظه ...
غنچه آن گل سرخی بودم ...
که به اعجاز نسیم سحری
با ندای طرب انگیز خیال بلبل
می شکفتم با عشق ...


کاش من یک لحظه ...
جای آن خنده ی نازی بودم
که دمیده است به رخسار سپید گل یاس
آن دمی کز نفسش موج زند بوی بهار
آنزمانی که برَد پنجه به گیسوی نگار ...


کاش من یک لحظه ...
جای آن شبنم رازی بودم ...
که نشسته است به مژگان دل یک عاشق
که ربوده است تمام دل و دین از کف او
که شکسته است نماز طلبش غربت یار


کاش من یک لحظه ...
جای آن طره ی گیسو بودم
که غنوده است کنار رخ چون مهتابی
که نشسته است کنار حرم ابرویی
که برد هوش دل از فرط نیاز

...

کاش من یک لحظه ...
غنچه آن گل سرخی بودم ... که بدستان تو بود

کاش من یک لحظه ...
پنجه ی آن گل یاسی بودم ... که به گیسوی تو بود

کاش من یک لحظه ...
شبنم آن نم اشکی بودم ... که به مژگان تو بود

کاش من یک لحظه ...
طره ی موی سیاهی بودم ... که به رخسار تو بود...

صهبانا

من فقط خط خطی میکنم بدون هیچ دانشی از فن نوشتن . ولی بابت نظرتون تشکر فراوان .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد