چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you
چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you

خاطرات

کلاس دانشگاه بیمارستان درس کار زبان هر چقدر ساعت های روزم و بااینها سر می کنم تا به فکرم اجازه ندم به یادت بیافته ولی انگار هیچ فایده ای نداره . تصویر چهره قشنگت و خنده زیبایی که همیشه روی صورتت  هست حتی برای ثانیه ای از جلوی چشمهام کنار نمی ره . بعضی وقت ها توی بخش  تو اوج شلوغی و همهمه مریض ها و همکارام وقتی که خیال می کنم که می تونم بهت فکر نکنم همیشه یه بهونه قشنگی پیدا می شه  برای به یاد آوردنت  و نبودنت و با تمام وجود احساس می کنم . دلم برات پر می کشه و اون لحظه  یه حفره خالی بزرگی و توی دلم حس می کنم که هیچی جاشو پر نمی کنه . الان بیست روز می شه که ندیدمت اوایل که می رفتی هر روز بهت زنگ میزدم و تو هم پای تلفن همه کارهایی که توی روز انجام می دادی واسم تعریف می کردی . ولی بهم گفتند که بهت زنگ نزنم که وقتی زنگ می زنم تو هوایی میشی و بعدش بهونه می گیری . دلم نمی خواست اذیت بشی غم نشنیدن صدات هم روی تمام درد هام اضافه شد . ولی فقط بدونم شادی فقط بدونم بهت خوش می گذره بدونم آرامش داری . برام کافیه . من تحمل میکنم . یعنی باید تحمل کنم .  

 

پ.ن.  

امروز بعد کلاس با ماشین توی خیابونا دور می زدم که دیدم جلوی پارک نزدیک خونه ام . دلتنگتیم من خونه پارک و همه اسباب بازی هات ..... 

 

شیدا  

۲۸/۴/۹۰

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد