چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you
چیز هایی که همیشه می مانند

چیز هایی که همیشه می مانند

well i know' i know that somthings go but somethings never change like the way that i love you

دلتنگی





دلتنگ شده ام برای وقت هایی که نمی شنیدم 


دلتنگ شده ام برای زمان هایی که نمی فهمیدم 


دلتنگم برای ندیدن هایم دیده نشدن هایم 


برای شادی های کودکانه ام و گریه های بلوغ انه ام 



این روز ها عجیب دلتنگی می کنم 



اصلا خوب که فکر می کنم 


می بینم دلم به هر بهانه ای می خواهد بگیرد 


می خواهد بگرید می خواهد غصه وغم داشته باشد 


انگار عاشق دلتنگی شده 


دلم برای بارش باران 


برای بوئیدن گلهای شب بو 


برای راه رفتن زیر درختان نارنج 


برای قدم زدن در ساحل دریا 


تنگ شده است 



این روز ها عجیب دلتنگی می کنم...... 



شیدا 
88/11/24 

پ ن: این روز ها هم بوی دلتنگی سال های قبل را میدهد ...

همان بغض 

همان اشک 

همان آه ه ه !!!!!

مفقود الاثر





دلت که گرفته باشد 


تمام دنیا را هم که داشته باشی 


برایت دلتنگی می آورد 



بغضی را که در گلو داری 


نه گریه های شبانه مرهــــــــم است 


نه فریاد دلخراش تمــــــــــام خاطرات غبار گرفته




بگذار درد من در من بگرید 


بگذار رنج من در من بمیرد 



تمام خاطراتم را دفن کرده ام 


در گوری که جنازه ئی ندارد 



من 


سالهاست 


مفقود


الاثر 


شده ام 


.

.

.

.

شیدا 


92/5/8



پ ن : باید خودم را پیـــــــدا کنم 









حباب

این روز ها دوست داشتن های بی سر و ته 


با هذیان های تکراری روز مره گی


همچون حبابی ست که هر لحظه با تلنگر خیانت 


می تـــــــــــــــــر کد

.

.

.


شیدا




زن




زن 


و  


درد 



و 


هجوم خاطرات ترک خورده ی زندگی


و ازدحام سکوتی که گوش دلتنگی هایش را کر می کند 


و 


پیاده رو هایی تنهایی


و تصور سالهایی که زنده ای بدون اینکه زنده گی کرده باشی


اکنون 


آواهایی ست که از دور او را می خواند 


غم پشت تحملش را شکسته است 


زمان , زمان رفتن است 


وقت دل کندن 


هنگامه ی جدا شدن 


در نگاهش اما عشقی ست جاری 


تـــــــــــا رد نگاه فرزندانش 


و این گونه زنده گی را معنا می بخشد 


مادری که هرگز , هرگز نمی مـــــــــــــــیرد ....



شیدا 

92/5/4

از من دور بمان







چطور می توانم این همه زندگی را بالا نیاورم 



وقتی می بینم , وقاحت تنفر این گونه خود را 



به وجاهت عشق سنجاق کرده ست



چطور تاب آورم 



نفرت پلید ذهنی را که سعی دارد



قلبی عاشقانه را به تصویر بکشد 



مو بر اندام خیالم راست می شود 



وقتی تصور می کنم تو بر میگردی


...............


به تمام مقدسات عالم 



 از من دور بمــــــــــــان




92/5/2


شیدا

بغض




بغض هایی که سالها فرو خورده ام 



میل فریــــــــــــــــــاد دارند



امــــــــــــا



به حرف نرسیده شکسته می شوند



تا سکـــــــــــــوت تنها صدای فریـــــــــــــــادشان باشد



و اشـــــــــــک



مرثیه ای ست برای این بغض های چندین ساله .....



92/5/1

شیدا